واژه های گم شدۀ یک رویا
خواب
نوازشی به خیالِ نسیم فردا
...
زنهار، زنهار
کاینات، تافته ها
درهم می درد، به اشاره
شیخ، حکمِ تکفیر می دهد،
به کنایه
کاینات، تافته ها
درهم می درد، به اشاره
شیخ، حکمِ تکفیر می دهد،
به کنایه
به گاه
که خواب رفت و رویا
واژه، واژه درخویش شکست
غنچه نشکفته، خشکید
وتو ماندی و کابوس و سراب و کویرِ تلخ خاطرات
و از این تلخکِ شعرگونه،
تا رسوایی عقبی
بی انتها برزخی، انتظار
<آغاز روزی دیگر، سحری کبود و ابرآلود، گیلدفرد>
۳ نظر:
salam
why kabous talkh it can be a shirin dream if we want so i believe but despite this i enjoyed reading it take care
ba nam kodi ka zybast va zybaeyha ra afared .and the most beautiful time of the day sahar i love it.it is the best time for peace love and pray.wish you happiness
سحر کرشمه ی چشمت به خواب می دبدم
زهی مراتب خوابی که به زبیداری است
ارسال یک نظر