واژه های گم شدۀ یک رویا
خواب
نوازشی به خیالِ نسیم فردا
...
زنهار، زنهار
کاینات، تافته ها
درهم می درد، به اشاره
شیخ، حکمِ تکفیر می دهد،
به کنایه
کاینات، تافته ها
درهم می درد، به اشاره
شیخ، حکمِ تکفیر می دهد،
به کنایه
به گاه
که خواب رفت و رویا
واژه، واژه درخویش شکست
غنچه نشکفته، خشکید
وتو ماندی و کابوس و سراب و کویرِ تلخ خاطرات
و از این تلخکِ شعرگونه،
تا رسوایی عقبی
بی انتها برزخی، انتظار
<آغاز روزی دیگر، سحری کبود و ابرآلود، گیلدفرد>